چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه ش قد یک دنیا میشه
میره یه گوشه پنهون می شینه اونجا رو مثل یه زندون می بینه
غــم تنهـــائی اسیرت میکنه تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنهـــــا میشم اشک تو چشام پر میزنه
غـم میاد یواش یواش خونه دل سرمی زنه
یاداون شبها می افتم زیرمهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهائی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
سلام از وب قبلیتون دیدن کردم به وبلاگ من سر بزنین خوشحال میشم نظر یادتون نره
سلام.
خوشم آمد
عالی بود
سلام خیلی خوب بود............... رو دریچه ی قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق امد و گفت سواد ندارم
سلام
وبلاگ خوبی دارین
اگه تمایل به تبادل دارین لینک کنین
خوشحال میشم یه سری به وبلاگم بزنین