-
می خوام از فروغ فرخ زاد هم براتون بذارم
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 19:10
با امیدی گرم و شادی بخش با نگاهی مست و رویائی دخترک افسانه میخواند بی گمان روزی ز راهی دور می رسد شهزاده ای مغرور میخورد بر سنگفرش کوچه های شهر ضربه سم ستور باد پیمایش می درخشد شعله خورشید بر فراز تاج زیبایش تار و پود جامه اش از زر سینه اش پنهان به زیررشته هایی ا ز در و گوهر می کشاند هر زمان همراه خود سوئی باد پرهای...
-
مریم حیدر زاده
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 19:08
مریم حیدر زاده دست گذاشتم رو یکی... *** دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن همشون هنر دارن، یا شاعرن یا نقاشن یا که پشت پنجرش با گریه گیتار می زنن یا که مجنون می شن و تو کوچه ها جار می زنن دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمی دونست سر بودم از خیلیا و لایقم نمیدونست دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن همه شاهزاده ها ،...
-
چرا وقتی ...
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 19:07
چرا وقتی که آدم تنها میشه غم و غصه ش قد یک دنیا میشه میره یه گوشه پنهون می شینه اونجا رو مثل یه زندون می بینه غــم تنهـــائی اسیرت میکنه تا بخوای بجنبی پیرت میکنه وقتی که تنهـــــا میشم اشک تو چشام پر میزنه غـم میاد یواش یواش خونه دل سرمی زنه یاداون شبها می افتم زیرمهتاب بهار توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار غم...
-
عشق و دوست داشتن
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:49
عشق نیروی است در عاشق که او را به طرف معشوق می کشاند و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به طرف دوست می برد......... عشق غذا خوردن یک حریص است...... دوست داشتن در سرزمینی بیگانه یافتنی است...... عشق جنون چیزی جر خرابی و پریشانی نیست ... اما دوست داشتن در اوج معراج از سرحد عقل فراتر می رود به قله بلند افتخار
-
راه بی پایان
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:48
زیبایی ام را پایانی نیست وقتی که در چشمان تو به خواب می روم و هراس کودکانه ام را از پ ای در می آورم در عطری که از تو بر سینه دارم چه بی پروا دوستت دارم و چه بی نشان تو را گم می کنم وقتی که دروغ می گویم دختری که در چشمهای من،تو را جستجو می کند دروغ است این جا فقط پسری است که هر روز از تو می پرسد!
-
نمیبخشمت اما
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:47
.... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی .... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
-
سوختن
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:46
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بیچاره از این عشق سوختن آموخت فرق منو پروانه در اینست پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت
-
مجازات دوست
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:45
اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم...... به اندازه ای که تو رو دوست دارم مرا دوست داشته باشی
-
زندگی به خاطر کسی
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:43
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر...